• March 1, 2007

Military attack and Iranian reaction حمله نظامی وعکس العمل ایرانیان

Military attack and Iranian reaction حمله نظامی وعکس العمل ایرانیان

Military attack and Iranian reaction حمله نظامی وعکس العمل ایرانیان 150 150 شوالیه پارسی
حمله آمريكاوعكس العمل مردم ايران


اينروزهااولين واساسي ترين سوالي كه درذهن كارشناسان سياسي ونظامي كشورهاي مخاطب يا بيطرف ناظربرروندوقايع مرتبط با ايران مي روداينست:
آياتهاجم آمريكايااسرائيل به تنهايي ياباهمراهي متحدان اروپايي موجب اتحادداخلي گروههاي مختلف ايراني برعليه مهاجم ونزديكي مردم ايران به رژيمي خواهدشدكه ازآن تنفردارند يابالعكس موجب فروپاشي آن خواهدشد؟
گرچه پاسخ به اين سوال ازسوي برخي ازمطلعين نيزبنابه عقايدشخصي ونظرات موافق يامخالف آنان با تهاجم نظامي به ايران بدلخواه تنظيم وارائه مي گرددولي تاكنون هيچ موسسه معتبرياكارشناساني در صددكالبدشكافي اين مهم برنيامده اندومادراين نوشتاردرپي پاسخ به اين سوال برخواهيم آمدونشان خواهيم دادكه اكثريت قاطع مردم ازتهاجمي كه هدفش اشغال زميني كشورونابودي زيرساختهاي اقتصادي كشورنبوده ولي اركان سياسي،امنيتي ونظامي رژيم راموردآماج خودقراردهداستقبال خواهندكرد.
البته دررابطه باامكان وپيامدحمله آمريكابه ايران مواردديگري نيزازسوي استراتژيستها وكارشناسان نظيرامكان عدم تغييرحكومت،عدم تاثيرجدي برساخت سلاح هسته اي،عدم توان نظامي آمريكابدليل جنگ عراق ،افزايش انزواي آمريكا،امكان حمله به منافع آمريكادرجهان ازسوي جمهوري اسلامي ياحتي عدم نيازبه حمله بدليل انزواي بين المللي،نارضايتي داخلي،بي ثباتي وتزلزل وفقدان قدرت فائقه درنزد هيچيك ازگروههاي داخلي و….نيزمورداستنادقرارگرفته است كه فعلاموضوع موردبحث مانمي باشد
براي بازشكافي اين موضوع يعني عكس العمل احتمالي مردم به حمله آمريكاابتدابه بررسي مواضع كساني خواهيم پرداخت كه موافق اين نظريه هستندكه حمله نظامي باعث تقويت موضع رژيم دربين اقشارمختلف جامعه خواهدشدوسپس به ارائه نظريه كساني خواهيم پرداخت كه بالعكس معتقدندحمله نظامي باعث نه تنهابه تضعيف جايگاه رژيم درافكارعمومي نخواهدانجاميدبلكه روندسقوط آنراتشديد خواهدكرد.
الف- جبهه مخالفين حمله كه خودمتشكل ازچندين گروه مي باشد.
كروه اول جبهه فوق درواقع موافق حمله به ايران بوده ولي براي حفظ ظاهرملي يافرارازمسئوليت خود درصورت شكست احتمالي حمله نظامي ازبيان مواضع خودخودداري مي نمايد.
گروه دوم جبهه فوق طرفداران رژيم بوده كه معتقدبه اين امرهستندكه تاآخرين لحظه امكان مصالحه بربرنامه اتمي درمقابل تضمين امنيتي ازسوي آمريكابعنوان مهمترين عامل رفع تهديدخارجي ياامتياز امكان سركوب داخلي (تداوم نقض حقوق بشرتحت عنوان عدم دخالت آمريكاوغرب درامورايران) بعنوان مهمترين عامل رفع تهديدرژيم ازداخل وجوددارد
گروه سوم يااصلاح طلبان داخل وخارج حاكميتندكه معتقدند هنوزامكان اصلاح ياتغييرساختارحاكميت ازداخل وباابزارغيرنظامي وجودداردحتي اگرلازمه آن تحمل فشارو سركوب ازسوي رژيم وصرف زمان بيشتري باشد.اين گروه حمايت سياسي غرب وبالاخص مراجع بين المللي راازخودكافي دانسته وتحريم شديدياحمله نظامي راعامل تشديدفشاربرخودواخلال دربرنامه سياسي خودقلمدادمي كنند
گروه چهارم برخي ازمخالفان رژيم كه معتقدندازطريق معامله بارژيم ودادن امتيازات بيشتروويژه مي توانندبه امتيازات موردنظر خود دست يابندويامعتقدندممكنست رژيم دروضعيت محاصره اقتصادي وتهديدبه حمله امتيازاتي رابه طرف مقابل خودبراي حفظ خودبدهدكه هيچگاه حاضربه دادن آن پس ازوقوع حمله نخواهدداد.
گروه پنجم:نيروهاوجريانهاي كه داراي پايگاه درحزب دموكرات آمريكابوده وازنظرخودبه منافع آمريكابيشترازايران تحت عنوان منافع مشترك مي انديشنداين جريان حتي حاضربه دادن تضمين امنيتي وتحمل برنامه اتمي،تروريزم ونقض حقوق بشرتوسط رژيم ايران مي باشندبشرطي كه ايران كاري به آمريكانداشته باشد!نگاهي به مواضع جيمي كارتروبيل كلينتون وامتيازات بدون نتيجه ياهمراه بانتيجه معكوس براي منافع آمريكاوايرانيان نيازبه توضيح رابرطرف مي كند.
البته بخشي ازنيروهاي حزب محافظه كارنيزبانارضايتي يابرداشتهاي غلط ازروندجنگ درعراق نيزدر زمره اين گروه قرارمي گيرند.
به اعتقادنويسنده جبهه فوق درداخل آمريكادرشرايط بظاهرنامطلوب واستاتيك فعلي حداكثرتوان جذب 30% مردم ودرداخل ايران مجموعاتوان بسيج10% افكارعمومي ملت راهم نداشته ولي بدليل دراختيارداشتن وسائل ارتباط جمعي ومنابع مالي واطلاعاتي،استفاده ازمنطق عمومي ضدجنگ وقضاياي عراق و افغانستان توان اثرگذاري محدودبر مراجع موثردرتصميم به حمله به ايران رادارد.
ب- جبهه موافقين حمله به ايران
1- گروههاي مخالف سرسخت رژيم كه حاضربه سرنگوني رژيم به هرقيمتي مي باشندنظيرمجاهدين خلق،سلطنت طلبان وبرخي ازگروههاي طرفدارحكومت فدراتيووتجزيه طلب.
2- گروه وافرادملي كه براين باورندكه تهاجم آمريكابدليل هدف سياسي مشخص يعني بركناري رژيم آخوندي اشغال كشورونقض حاكميت ملي رانشانه نرفته ومعتقدندباحمله هدفمندفوق ريشه نابساماني كشوردرداخل وخارج ازبين خواهدرفت اين گروه معتقدند اگرهدف حمله آمريكارسمااعلام حذف رژيمي خودكامه ازصحنه سياسي جهان باشدكه ازطريق دستيابي به سلاح اتمي درصددجاودانه كردن خودمي باشدازحمله حمايت خواهندكرد.البته درنزداين گروه تلفات حداقل غيرنظاميان وتمركزحملات براهداف سياسي وامنيتي درمقابل زيرساختهايامراكزغيرمرتبط بارژيم ازعلل وانگيزه موثردرحمايت ازحمله نظامي مي باشد.
3-اشخاص مستقل،كارشناس خبره وگروههاي مر
تبط بامحافل محافظه كاري ونومحافظه كاري در آمريكا كه هدف حمله رامفيدبه منافع دوكشور دانسته كه هم رفع تهديداتمي ازجامعه وامنيت بين المللي ومنطقه اي وهم نجات مردم ايران درآن ازطريق انتخاب رژيم دلخواه خوددرآن نهفته مي باشد.
جبهه فوق مجموعاتوان بسيج70% افكارعمومي درايران و50% افكارعمومي درآمريكاراداشته وبالاخص بايدازهرگونه عملياتي كه نوعي اشغال كشوررابه اذهان متبادرنمايدازجمله استفاده ازنيروي زميني آمريكااحترازنمايد.مابقي20% افكارعمومي درايران وآمريكا وضعيت ژله اي داشته كه حسب پيشرفت طرفين درهريك ازاين جبهه هامي تواندبه سمت طرف غالب متمايل گردد.
دلايل رسيدن به چنين نتيجه گيري بشرح زيرمي باشد.
الف – ايرانيان همواره درمقابل ديكتاتوري داخلي ازتهاجم خارجي به كشوريااستقبال كرده ويابصورت خنثي عمل كرده اندوبالعكس وقتي دركشوردموكراسي وآزادي بوده است تاپاي جان دردفاع ازكشور كوشيده اند دربررسي تاريخ كهن ازوروداسلام به ايران تاتاريخ معاصرو150 ساله آن مويدهمين مطلب مي باشد
ب- ايرانيان برخلاف تبليغات رژيم حمله آمريكابه اركان ونهادهاي امنيتي ونظامي موثردرتثبيت رژيم را تهاجم به خاك خودتلقي نمي نمايندواصولا نقش مقايسه اي راكه براي تجاوز1980 عراق به ايران بدليل همسايه ارضي بودن قائلندبراي آمريكاكه هزاران مايل از سرزمين فاصله دارددرسال 2007 قائل نيستند ايرانيهابخوبي بردباري آمريكائيان راطي سه دهه گذشته وعليرغم آنهمه تلفات وخساراتي كه توسط رژيم ايران دراقصي نقاط عالم وازجمله ماجراي گروگانگيري به آمريكاواردشده رادرك كرده ومتوجه تدافعي وسياسي بودن عمليات نظامي برعليه رژيم ايران ونه خودوتسخيرسرزميني مي باشند.
ج-جامعه نسبتاآزادايران هيچگونه تشابهي باجامعه صدام وديكتاتوري زده عراق نداردوحتي پراكندگي كه درگروههاي مختلف اپوزيسيون ايران به چشم ميخوردخودبرخي ازاين آزادمنشي ايرانيان است كه ضمن ارج نهادن به آن بعنوان يكي ازاركان دموكراسي بايدآنرادرمسيردرست خودهدايت كرد.
جامعه فوق درصورت تهاجم نظامي آمريكابه سمبلهاي اقتدارسياسي وامنيتي خودابتكارعمل رادردست گرفته وبهمبن دليل نيزاصولا نيازي به استفاده ازنيروهاي زميني واشغال كشورجهت سرنگوني رژيم ايران نظيرعراق نمي باشد.
دموكرات وليبرال منشي ايرانيهاازآنهاافرادي وطن دوست ساخته است كه رژيم درصدد وانمودكردن آن به وطن پرستي كوروشونيزم فارسي است كه اصولاجايگاهي درايرانيان نه درداخل ونه درخارج كشورنداشته واتفاقانابودي ارزشهاي ملي توسط حاكميت ديني طي سه دهه آنراضعيف وضعيفتركرده است بطوريكه تنهاكشوري كه درآن ملي- مذهبي بودن جرم محسوب مي شودايران بوده وعملكرد رژيم ودادگاههاي انقلاب درداخل واكراه ايرانيان ازذكرمليت ايراني خوددرخارج ازكشورازجمله مصاديق اين امرمي باشند.
د-بخشي ازجامعه كه درواقع بايدآنرابخش انقلاب زده ناميدصرفادرشرايط استاتيك وبدليل تمكين به احتناق باپروپاگاندا ازسوي رژيم بعنوان حامي آن تلقي گرديده ومورداستفاده ابزاري قرارمي گيرد و رژيم نيزدائمابابزرگنمايي آنراتبليغ مي نمايدولي درواقع اين بخش جامعه تابع شرايط بوده وبمحض حاكميت وضعيت ديناميكي ياتضعيف قدرت فائقه عكس العمل متناسبي ازخودنشان خواهددادنمونه عيني لشكرهاي جعلي محمدرسول الله درآخرين ماههاي جنگ كه تهي بودن آن ثابت گرديدگردانهاي عاشوراو زهرايي،حلقه هاي انساني بدور تاسيسات اتمي،گردانهاي انتحاري تاادعاي ثبت نام54 هزارنفرنيروي شهادت طلب درسال گذشته كه پس ازآن ديگرخبري ازآن نيست و…
موردحمله قرارگرفتن پايگاههاي سياسي وامنيتي رژيم بالاخص تاسيسات ساخت بمب هسته اي در مرحله نخست وموج اول وسپس پايگاههاي موشكي هوايي ودريايي،ستادهاوقرارگاههاي مركزي نظامي وامنيتي ستادكل قوا،سپاه پاسداران، اطلاعات، نيروهاي انتظامي درموج دوم وسپس مجموعه راديويي و تلويزيوني،مخابرات،ستادرهبري،محل دولت ومجلس شوراي اسلامي، شوراي نگهبان،خبرگان رهبري، مجمع تشخيص مصلحت نظام دراولويت بعدي مي باشند.
نكته اساسي درلزوم عدم حمله به ستادهاوپايگاههاي ارتش ايران است كه بدليل عدم شركت در مانورهاي نظامي تهديدآميزياعمليات سركوب داخلي بايدبراي بعهده گرفتن نقش درآينده حفظ گرددو صرفادر صورت ضرورت نسبت به انهدام واحدمهاجم مربوطه بصورت موردی اقدام گردد.
درصورت وجودچنين دقتهايي درطراحي حمله كه موجب اطمينان مردم ازهدف سياسي تغييررژيم سياسي ايران ونه نقض حاكميت ملي وتماميت ارضي آن خواهدگرديدكليه نيروهاي20% ژله اي نيزبه مابقي اقشارمردم پيوسته وبجرئت مي توان ادعاكردحتي شاهدرسيدن رقم10% به2% درنيروهاي طرفدار رژيم يااصلاح طلباني خواهيدبودكه درابتدامخالف حمله نظامي بوده ولي بامشاهده اهداف سياسي عمليات وفروپاشي ساختارامنيتي ونظامي به صفوف موافقين خواهندپيوست.